به گزارش سرویس سیاسی پایگاه خبری 598، اظهارات اخیر محمد هاشمی در گفتگو با جماران درباره احتمال رسیدن قیمت دلار به ۱۱۰ هزار تومان، تنها یک پیشبینی اقتصادی نیست، بلکه نشانهای از استفاده از تکنیک روانی به نام "غرق مصنوعی" برای مدیریت و انحراف افکار عمومی است. این تکنیک، با انتشار آگاهانه اطلاعات اغراقآمیز یا پیشبینیهای نگرانکننده، سعی در تحریک روانی جامعه و شکلدهی رفتارهای عمومی در جهت اهداف خاص دارد.
وقتی محمدهاشمی از دلار ۱۱۰ هزار تومانی صحبت میکند، اولین پیامد این اظهارنظر، ایجاد اضطراب در جامعه است. چرا؟ زیرا به لطف دولت اصلاحات مردم نسب به دلار حساس شده و به پیامهای هشداردهنده واکنش نشان میدهند. اگرچه نرخ فعلی دلار فاصله قابل توجهی با این پیشبینی دارد، اما چنین اظهارنظری میتواند مردم را به سمت هجوم برای خرید دلار سوق دهد، که خود به افزایش قیمت واقعی منجر خواهد شد.
این تکنیک دقیقاً همان چیزی است که در نظریه "غرق مصنوعی" تعریف شده است: ایجاد بحران ذهنی برای تحریک رفتارهای احساسی. در این شرایط، نه تنها آرامش روانی جامعه مختل میشود، بلکه زمینه برای تغییر جهت افکار عمومی نیز فراهم میگردد.
پشت پرده این بازی چیست؟
اما سؤال اصلی این است: چرا باید چنین اظهارنظری مطرح شود؟ پاسخ به بازی سیاسی "مذاکره" بازمیگردد. در شرایطی که فشارهای اقتصادی و نوسانات ارزی به اوج رسیده، اظهاراتی از این دست میتواند افکار عمومی را به این سمت هدایت کند که "مذاکره تنها راهحل موجود برای برونرفت از بحران است!" با بزرگنمایی تهدیدها و القای این ذهنیت که آیندهای حتی سختتر در انتظار است، ذهنیت عمومی آماده پذیرش هر راهحلی، حتی بدتر از برجام میشود.
اینکه دلار به ۱۱۰ هزار تومان برسد یا نه، موضوعی ثانویه است. مهمتر از آن، پیامدهای روانی و اجتماعی چنین اظهارنظرهایی است. مردم نگران آینده اقتصادی خود میشوند، سرمایهگذاران دچار سردرگمی میشوند و نهادهای اقتصادی تحت فشار قرار میگیرند. این، همان نقطهای است که سیاستگذاران میخواهند جامعه به آن برسد: پذیرش شرایط سخت بهعنوان پیشزمینهای برای قبول سیاستهای تحمیلی.
در نهایت، این اظهارات قطعا در روزهای پیش رو از سوی دیگر غرب دوستان برای زسیدن به مقاصد سیاسی گستردهتر مطرح شده و بیش از آنکه نشاندهنده واقعیت اقتصادی باشد، ابزاری برای جهتدهی به افکار عمومی و آمادهسازی جامعه برای پذیرش راهحلهای از پیش تعیینشده است که انتهای آن روش است؛ هیچ!